خود شناسی با علم روانشناسی
خود شناسی با علم روانشناسی
و در سال 1940 به روانکاوی به روش روانکاوی و روانپزشکی آمد و سپس «تجزیه و تحلیل با اشتیاق یک تبدیل را پذیرفت ... [و]« آقای روانکاوی » [2] یک تصویر آرمانی از فروید و نظریه هایش گرفت . پس از آن، "در یک سر و گردن خلاقیت که در اواسط دهه 1960 آغاز شد ... Kohut صدای خود را کشف کرد و narcissism را به شیوه های جدید کشف کرد که منجر به آن شد که او به پایان رسید به نام" روانشناسی از خود ". [3]
مفاهیم عمده
خود
او در سال 1977 توضیح داد که در تمام او بر روی روانشناسی خود نوشته است، او عمدا خود را تعریف نمی کند. او این استدلال خود را اینگونه توضیح داد: "خود ... همانند تمام واقعیت است ... در ذات خود قابل فهم نیست ... ما می توانیم فرم های مختلف انسانی که در آن ظاهر خود را می توان شرح داد، می تواند مولفه های چندگانه را تشکیل دهد خود را ... و ژنسوز و توابع آنها را توضیح می دهیم. ما می توانیم همه این کارها را انجام دهیم، اما هنوز ماهیت خود را به عنوان تمایزی از آن نمی دانیم. [4]
همدلی
Kohut ادعا کرد که ناکامی والدین با فرزندانشان همدردی می کند و پاسخ های فرزندانشان به این شکست ها "در ریشه تقریبا همه آسیب های روان شناختی است". [5] برای کوهوت، از دست دادن کارکرد خود و دیگران ("خودبهره") (نگاه کنید به زیر)، روابط انسانی، بی نظمی، خالی از احساس زندگی و بدون نیروی انسانی - به طور خلاصه، افسرده است. [6]
نوزاد باید از طریق فرایند آهسته تخریب با فانتزیهای قدرت مطلق، که به وسیله والدین به وسیله والدین حرکت می کند، از طریق روحانی به خود منسجم و فراتر از آن، بایستی ادامه یابد: "این فرآیند تسریع تدریجی و تثبیت شده مستلزم آن است که نگهبانان نوزاد با نیازهای نوزاد مواجه شوند." [7]
به همین ترتیب، برای کمک به یک معامله بیمار در درمان نارسایی های قبلی در فرایند تخریب، Kohut درمانگر، " همدلی را به عنوان برتری ابزار، که اجازه ایجاد رابطه بین بیمار و تحلیلگر را می دهد، می تواند به امید کاهش آسیب شناسی اولیه کمک کند" ' [8]
در مقایسه با روشهای روانکاوی پیشین، استفاده از همدلی، که کووت نامیده است " خودآزاری داوطلبانه "، به درمانگر اجازه می دهد تا به زودی (با گفتار و تفسیر کمتر) به نتیجه برسد و پیوند قوی با بیمار ایجاد کند، بیمار احساس بیشتری می کند اساسا درک شد برای Kohut، پیوند ضمنی از همدلی خود دارای اثر درمانی است، اما او همچنین هشدار داد که "روانکاو ... باید همچنین بتواند از نگرش همدلی خودداری کند" برای حفظ یکپارچگی فکری، و این "همدلی، به خصوص هنگامی که آن را احاطه کرده است با توجه به تمایل به درمان مستقیم ... ممکن است بر روی فانتزی های همه جانبه حل نشده درمانگر متمرکز شود. [9] )
معرفی مفاهیم همدلی به معنای کشف نیست. لحظات امیدواری در روانشناسی طولانی مدت پیش از کوهت وجود داشت. در عوض، کووت معتقد است که همدلی در روانشناسی باید به عنوان یک ابزار درمانی قدرتمند شناخته شود، فراتر از «توهمها» و «مفروضات مبهم» گسترش یابد و همدلی را برای توصیف، تدریس و فعالانه تر به کار گیرد.
Selfobjects
Selfobjects اشیای خارجی هستند که به عنوان بخشی از «ماشین آلات خود» عمل می کنند - یعنی «اشیایی که به صورت جداگانه و مستقل از خود تجربه نمی شوند». [10] آنها افراد، اشیاء یا فعالیت هایی هستند که "خود" را تکمیل می کنند و برای عملکرد عادی ضروری است. 'Kohut تعاملات زودهنگام بین نوزاد و حامیانش را به عنوان «خود» نوزاد و «خودبهره های نوزاد» توصیف می کند. [7]
مشاهده ارتباطات خودآگاه بیمار، بخشی اساسی روانشناسی خود است. به عنوان مثال، عادت های خاص فرد، انتخاب آموزش و کار، طعم و مزه در همکاران زندگی، ممکن است یک هدف خود هدف برای فرد خاص را پر کنید.
Selfobjects در نظر تئوری کوهوت خطاب می شود و همه چیز را از پدیده انتقال درمانی، بستگان و اقلام (به عنوان مثال پوشش لینوس ون پلت ) شامل می شود: بنابراین آنها پوشش پدیده هایی را که توسط وینیکوت [11] به عنوان اشیاء گذار . در میان "تنوع وسیعی از روابط selfobject که از انسجام، قدرت و هماهنگی بالقوه خود حمایت می کنند ... [خود] بشری فرهنگی (نویسندگان، هنرمندان و رهبران سیاسی گروه - مثلا ملت) که به آن یک شخص احساس می کند که او متعلق است) '. [12]
اگر روانپزشکی به عنوان یک «ناقص» یا «نقص» توضیح داده شود، پس خودآزمایی ممکن است به عنوان درمان «خود درمان» توصیف شود.
همانطور که توسط Kohut شرح داده شده است، تابع خود هدف (یعنی آنچه که خود هدف برای خود انجام می شود) به صورت تصریح پذیرفته می شود و به نظر می رسد در «کور کور» واقع شده است. بنابراین عملکرد معمولا "قابل رویت نیست" تا زمانی که ارتباط با خودباید به نحوی شکسته شود.
هنگامی که یک رابطه با یک خودآزمایی جدید ایجاد می شود، ارتباط ارتباط می تواند به طور کاملا قدرتمند "قفل شود"، و کشش اتصال ممکن است بر خود و هدف خود تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، انتقال قدرتمند، نمونه ای از این پدیده است.
سرخوردگی مطلوب
هنگامی که یک هدف شخصی مورد نیاز است، اما در دسترس نیست، این یک مشکل بالقوه برای خود را ایجاد می کند، که به عنوان «ناامیدی» نامیده می شود - همانطور که با «ناامیدی آسیب پذیری آرزوهای مناسب فاز یا نیاز به پذیرش پدر و مادر ... ناامیدی شدید ناخوشایند ' [13]
کنتراست چیزی است که Kohut به نام "ناامیدی بهینه"؛ و او این را در نظر گرفته است، "همانطور که در مورد محیط اطراف کودک مشابه است، مهمترین جنبه از اولین رابطه مادر و نوزاد، اصل ناامیدی بهینه است. ناامیدی های قابل تحمل ... منجر به ایجاد ساختارهای داخلی می شود که پایه ای برای آرامش بخشیدن به خود دارند. [14]
در راه موازی، Kohut تصور می کرد که تحلیلگر ماهر ... تجزیه و تحلیل را با توجه به اصل ناامیدی بهینه انجام می دهد. [15]
سرخوردگیهای فراوانی و ناهنجاریهای زیر آنها ممکن است با مفهوم تروما فروید یا راه حل مشکل در مرحله ایده آل مقایسه شود. با این حال، دامنه اختلال مطلوب (و یا دیگر) توصیف شکل دادن به هر "گوشه و چارچوب" خود، به جای چند درگیری های دراماتیک.
ایده آل کردن
Kohut به عنوان یک جنبه مرکزی ناسیونالیسم اولیه ایده آل شد. «فعال سازی درمانی جسم مطلق (تصویر والد ایده آل شده) ... به عنوان انتقال انتقال ایده آل مطرح شده است، احیاگری است که در طی روانکاوی [16] نیاز بسیار زود به ایجاد ارتباط متقابل خودبستگی با یک هدف از آرمان سازی.
- ۹۷/۰۸/۱۹
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.